سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، گنجینه و کلید آن پرسش است . پس خدا رحمتتان کند بپرسید که به چهارکس پاداش داده می شود : پرسشگر و گوینده و شنونده و دوستدار آنها . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قاضی کمال الدین میر حسین میبدی - مشاهیر میبد
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  •  

    قاضی کمال الدین میر حسین میبدی فرزند معین الدین متخلص به منطقی

    تاریخ تولد و وفات ( ... - ۹۱۱/۹۱۰/۹۰۴) قمری

     

    ملقب به کمال‌الدین. در شیراز نزد علامه جلال‌الدین دوانی به کسب علم پرداخت. در هر یک از رشته‌های منطق ، حکت و ریاضیات ، کلام ، تصوف و احکام اسلامی تحقیقات بسیار کرد و در آن مراتب صاحب نظر گردید. او علاوه بر آنکه در نثر قدرت داشت و عربی و فارسی را هم خوب می‌نوشت و به فارسی نیکو شعر می‌سرود و در معما و لغز دست داشت. علامه دوانی با قاضی میرحسین ، شاگرد دانشمند خویش ، به تبریز مسافرت کردند و در آنجا با شیخ ابواسحاق تبریزی مباحثه‌ای داشتند که در این مباحثه قاضی میرحسین بر ابواسحاق تبریزی پیروز شد. به درخواست علامه دوانی از سلطان یعقوب آق‌قویونلو ، حاکم آذربایجان ، میر حسین به سمت قضاوت به یزد می‌رود ، اما همواره ، در مقام استعفا از شغل قضاوت و کار اوقاف یزد بوده است. حمام قاضی در یزد از بناهای قاضی کمال الدین بوده که اکنون از بین رفته است. بعضی از کتاب‌ها ، وی را از اهل تسنن خوانده‌اند اما برخی نوشته‌اند که او بر اثر اختلاف عقیده مذهبی به دست شاه‌اسماعیل دو م صفوی (که به اهل تسنن گرایش پیدا کرده بود" کشته شده است. لذا می‌توان او را شیعه دانست و با توجه به آثارش شیعه بودنش محرز شد. از تألیفات وی: شرح "الهدایه ثیریه"؛ شرح "دیوان" امیرالمؤمنین (ع) که در ۸۹۰ق پایان یافته؛ شرح "کافیه" ابن حاجب؛ حاشیه بر طوالع" ، در کلام؛ شرح بر "شمسیه" ، در منطق؛ شرح بر "آداب بحث" شمس الدین محمد سمرقندی ، به عربی ، شرح "کلمهٔ‌العین"؛ شرح "گلشن راز"؛ "جام گیتی‌نما" ، در حکمت به فارسی ، که در ۸۹۷ق از تألیف آن فراغت یافت؛ حاشیه بر "تحریر‌اقلیدس"؛ "رساله" ، در فن معما؛ "دیوان" شعر

     

     

    .

    بسکه تا بد مهر حیدر هر دم از سیمای من

    آسمان از سر فرازی باشد از بالای من

    چون سخن گویم زمعراجش که آن دوش نبی است

    پای در دامن کشد فکر فلک پیمای من

    طبع من تا گشت چون دریا زفیض مرتضی

    ابر گوهر بار جوید فیض از دریای من

    گر نبودی ذوالفقار مهر او در دست دل

    لقمه ای کردی مرا این نفس اژدرهای من

    خاک راهش درد و چشم من بجای سرمه است

    نیک دیدم آفرین بر دیده بینای من

    ای صبا در گردنت خاکم ببر سوی نجف

    بعد مردن چون فرو ریزد زهم اعضای من



    ابراهیم زارع مهرجردی ::: دوشنبه 86/7/2::: ساعت 11:34 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 52
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدید :38323

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    قاضی کمال الدین میر حسین میبدی - مشاهیر میبد

    >> فهرست موضوعی یادداشت ها <<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>جستجو در وبلاگ<<
    جستجو:

    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<